فناوری های نو ظهور مانند روبات های صنعتی، هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی با سرعت زیادی در حال پیشرفت هستند؛ این فناوری ها از نظر سرعت، کیفیت و قیمت تمام شده محصول و خدمات در زندگی بهبود ایجاد کرده اند؛ اما همچنین تعداد زیادی از کارگران را نیز از موقعیت شغلی شان تعدیل می کنند! این امر، مزایای مدل سنتی تامین بیمه و خدمات بازنشستگی را با اخلال روبرو خواهد کرد. در حالی که می بایست به فکر کاری برای این قسم از نیروی کارگر که به واسطه ماشینی شدن (اتوماسیون) از شغل خود برکنار شدند، باشیم. اگر ماشینی شدن امنیت شغل های آینده را تهدید می کند، می بایست دنبال راهی برای تامین منافع این قسم، در جایی خارج از فضای کاری باشیم.
امنیت انعطاف پذیر، ایده ای نوظهور که امکانات مراقب از سلامت، تحصیل و کارهای منزل را آسان می کند. (چه کسی را رسماً استخدام کرده باشید یا خیر)؛ علاوه بر این، حساب های فعالی خواهید داشت که اقتصاد زندگی تان را همراه بازآموزی مادام العمر تامین خواهند کرد. دیگر اهمیتی ندارد که مردم می خواهند چطور زمانشان را بگذرانند؛ با اتوماسیون نیاز به راه هایی داریم تا زندگی مردم همچون گذشته، بدون کار کردن هم رفاه داشته باشد.
لیست اقلام تکنولوژی روز به روز پربارتر می شود؛ روبات ها، واقعیت مجازی، الگوریتم ها، ارتباطات ماشینی کارهای زیادی از دوش انسان برمی دارند.
این فناوریها از نظر دامنه، گستردگی خوبی دارند و توانایی آنها برای تغییر دادن مشاغل موجود و زندگی شخصی قابل توجه است. اتوماسیون این پتانسیل را دارد که زندگی مردم را آسان کنند و مراودات شخصی و تجاری آنها را بهبود بخشد.
فناوری بسیار پیچیده تر خواهد شد و این امر تاثیر قابل توجهی بر نیروی کار می گذارد.
فناوری های نوظهور
روبات ها
روبات های صنعتی در تمام این جهان در حال توسعه پخش شده اند. برای مثال، در سال 2013، حدود 1.2 میلیون روبات در حال استفاده بودند. سال 2014، این تعداد به حدود 1.5 میلیون روبات افزایش یافت. پیش بینی می شد تا 2017 این تعداد به 1.9 میلیون روبات برسد؛
ژاپن بیشترین تعداد فعال، یعنی 306700 عدد روبات دارد. بعد از آن آمریکای شمالی با تعداد 237400 روبات، چین با 182300 روبات، کره جنوبی 175600 روبات و آلمان 175200 روبات فعال دارند. به طور کلی، پیش بینی می شود روباتیک از ناحیه 15 میلیارد دلاری حال حاضر، به 67 میلیارد دلار تا سال 2025 برسد. علاوه بر این، هزینه های روبات ها و اتوماسیون به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. قبلاً، هزینههای بالای روباتهای صنعتی استفاده از آنها را به چند صنعت پردرآمد مانند صنعت خودرو محدود میکرد. با این حال، در سالهای اخیر، میانگین هزینههای روباتها کاهش یافته است، و در تعدادی از صنایع کلیدی در آسیا، هزینه رباتها و هزینههای واحد نیروی کار با دستمزد پایین در حال همگرایی هستند… روباتها اکنون جایگزین مناسبی برای نیروی کار هستند.
در دنیای معاصر، روبات ها، عملکردهایشان ارتقا یافته و پیشرفته تر شده اند؛ با توجه به تعاریف بالا در مورد روبات ها خواهیم گفت:
اویل قرن 21 اولین موج روبات های اجتماعی به راه افتاد؛ وسایلی بامزه که چون حیوانات دست آموز، تربیت می شدند. روبات هایی مثل آیبو، پلئو و پارو
به لطف تلفن های هوشمند، موج جدیدی از روبات های انسان نما چون پیپر، جیمی و جیبوی آینه نما وارد بازار پیچیده روباتیک شدند. بعد از ان روبات های نرم افزاری مانند سوفی وارد بازار شد؛ وقتی از اجتماعی بودن یک ربات صحبت به میان می آوریم، منظورمان توانایی روبات در درک و پاسخگویی صحیح به گفتار یا احساسات کاربران است. این ماشین ها توانایی انجام اقدامات خلاقانه ای دارند! انسان شناس، ایتان ویلف در توصیف روبات های اجتماعی می گوید:
روبات ها، منابع فرهنگی برای مذاکره با مشکلات عمدی هستند.
الگوریتم های کامپیوتری
الگوریتم های کامپیوتری هستند که جای مبادلات انسانی را پر نموده اند. چیزی که در بورس شاهد آن هستیم؛ جایی که معاملات با فرکانس بالا توسط ماشین ها، جایگزین تصمیم گیری های انسانی می شوند.
مردم سفارشات خرید و فروش را ارسال می کنند و این رایانه ها هستند که در چشم برهم زدنی، معاملات را با یکدیگر تطابق می دهند. الگوریتم ها، ناکارآمدی های معاملاتی یا تفاوت های بازار را حتی در مقیاس های بسیار کوچک تشخیص داده و معاملاتی را انجام می دهند که درآمد برای مردم ایجاد می کند. برای آنهایی که در انجام معاملات آربیتراژ تخصص دارند، این اقدام را به لطف الگوریتم های کامپیوتری که سهام یکسان را دارای ارزش های بازار متفاوتی می دانند انجام می دهند. انسان ها در تشخیص تفاوت های قیمت کارامد نیستند؛ اما الگوریتم های رایانه ای با به کارگیری فرمول های پیچیده ریاضی، موقعیت های تجاری را ارزیابی می کنند.
هوش مصنوعی
هوش مصنوعی، اشاره به ماشین هایی دارد که با توجه به ظرفیت انسان برای تفکر، قضاوت و مقصود، به تحریکات سازگار با پاسخ های بدیهی انسان پاسخ می دهند. هوش مصنوعی که مدت ها به عنوان یک پیشرفت رویایی در نظر گرفته می شد، اکنون در دسترس بوده و در حوزه های مختلفی از جمله امور مالی، حمل و نقل، هوانوردی و مخابرات استفاده می شود. سیستم های متخصص یا خبره که تصمیم هایی می گیرند که به سطح مهارت انسانی نیاز دارد. کاربردی هوش مصنوعی در بسیاری از صنایع وجود دارد؛ به عنوان مثال، از آن در اکتشاف فضا، تولید پیشرفته، حمل و نقل، توسعه انرژی و مراقبت های بهداشتی استفاده می شود. با بهره گیری از قدرت پردازش خارق العاده رایانه ها، انسان می تواند مهارت های خود را تکمیل کرده و بهروه وری از طریق هوش مصنوعی را بهبود بخشند.
تاثیر بر نیروی کار
افزایش سریع فناوریهای نوظهور نشان داد که آنها تأثیر قابلتوجهی بر نیروی کار دارند. بسیاری از شرکت های بزرگ فناوری، بدون تعداد زیادی کارمند به مقیاس اقتصادی گسترده ای دست یافته اند. به عنوان مثال، گوگل 370 میلیارد دلار ارزش دارد، اما تنها حدود 55000 کارمند دارد؛ یعنی کمتر از یک دهم نیروی کاری که در دوران اوج خود داشت.
به گفته اندرو مک آفی، اقتصاددان: « با زمانی روبرو هستیم که ماشینها در بسیاری از مشاغل جایگزین افراد میشوند »
مارتین فورد نیز هشداری صادر می کند که در کتاب خود با نام «چراغها در تونل» مفصل به آن پرداخته شده است؛ « با شتاب گرفتن فناوری، اتوماسیون ماشینها در نهایت ممکن است تا حدی در اقتصاد نفوذ کند که دستمزدها دیگر برای بخش عمده مصرفکنندگان، درآمد کافی وجود نداشته باشد؛ اگر به این موضوع رسیدگی نشود، نتیجه یک تو در توی اقتصادی نزولی خواهد بود.» او در ادامه هشدار می دهد که «در مقطعی در آینده – ممکن است سال ها یا دهه های بعد از هم اکنون – ماشین ها بتوانند این کار را انجام دهند. شغل درصد زیادی از افراد متوسط از بین رفته و این افراد نخواهند توانست شغل جدیدی پیدا کنند.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شرکتها کشف کردهاند که روباتیک، الگوریتم های کامپیوتری و هوش مصنوعی میتوانند جایگزین انسانها شوند و دقت، بهرهوری و کارایی را بهبود بخشند. در طول رکود بزرگ 2008-2009، بسیاری از کسب و کارها مجبور شدند نیروی کار خود را به دلیل کمبود بودجه کاهش دهند
اداره آمار کار ایالات متحده پیش بینی هایی از آینده اشتغال را جمع آوری می کند؛ 15.6 میلیون شغل جدید بین سال های 2012 تا 2022 ایجاد می شود؛ این میزان، در حدود 0.5 درصد در سال برای نیروی کار رشد داشته است. انتظار می رود بخش مراقبت های بهداشتی و کمک های اجتماعی با نرخ سالانه 2.6 درصد بیشترین رشد را داشته باشند. که این باعث ایجاد حدود پنج میلیون شغل جدید در طول دهه مذکور می شود. این حدود یک سوم کل مشاغل جدیدی است که انتظار میرود ایجاد شود. سایر زمینههایی که احتمالاً رشد را تجربه میکنند شامل خدمات حرفهای (3.5 میلیون)، ساخت و ساز (1.6 میلیون)، اوقات فراغت و پذیرایی (1.3 میلیون)، مشاغل دولتی (929000)، امور مالی (751000) و آموزش و پرورش (675000) ؛
بخش اطلاعات از حوزههایی است که پیشبینی میکنند با توجه به پیشرفتهای فناوری، حدود 65000 شغل در دهه آینده از بین خواهد رفت. با وجود اینکه فناوری در حال متحول کردن بسیاری از مشاغل است، اما این کار را با تغییر در عملکرد ساختارهای شغلی انجام می دهد، نه افزایش تعداد آنها؛
فناوری می تواند بهره وری را افزایش دهد و کارایی را بهبود بخشد و این کار را با کاهش تعداد کارکنان، با همان سطح تولید یا حتی بالاتر انجام می دهد!
یکی دیگر از صنایعی که پیش بینی می شود ظرفیت شغلی خود را ماشینی کند، خط تولید است. بخش اطلاعات انتظار دارد ایالات متحده 550000 شغل را از دست بدهد در حالی که دولت فدرال 407000 شغل از دست می دهد و کشاورزی، جنگلداری، ماهیگیری و شکار 223000 تعدیل شغل پیش روی خود دارند؛ از آنجایی که پیش بینی های بخش اطلاعات، مفروضات کمی درباره ی فناوری های نوظهور دارند، ممکن است تعدادی که پیش بینی شده از حد بگذرد و تاثیرات مخرب اینگونه فناوری ها، به مراتب عواقب بیشتری را در پی داشته باشند. تعیین دقیق کمیت تاثیر روبات ها، هوش مصنوعی و الگوریتم های کامپیوتری بر جامعه ی کار، امری دشوار است؛ چرا که در مراحل اولیه انقلاب فناوری هستیم و مشخص نیست که این روندهای نوظهور تا کجا و چگونه بر مشاغل مختلف تاثیر می گذارند. اما برآوردهایی از تاثیر احتمالی کامپیوتری شدن بر بسیاری از مشاغل وجود دارد؛ کارل فری و مایکل آزوبورن، محققان دانشگاه اکسفورد ادعا می کنند که فناوری بسیاری از بخش های زندگی را متحول خواهد کرد. آنها 702 گروه شغلی را مطالعه کردند و دریافتند 47% از کارگران در ایالات متحده، مشاغل خود را در بیست سال آینده، خودکار خواهند دید.
بازاریابان تلفنی، بیمه نویسان، تعمیرکاران ساعت، نمایندگان بار، تهیه کنندگان مالیات، کارگران فرایند عکاسی، کارمندان حسابداری جدید، تکنسین های کتابخانه و کلیدداران و …
بخش اطلاعات می گوید به احتمال 99% مشاغل فوق کامپیوتری می شوند.
از سوی دیگر غریق نجات ها، ناظران مکانیک، مدیران اورژانس، مددکاران اجتماعی سلامت روان، شنوایی سنج ها، کاردرمانگران، مددکاران اجتماعی مراقبت های بهداشتی، جراحان دهان، سرپرستان آتش نشانی و متخصصان تغذیه، کمتر از 1% احتمال ماشینی شدن شغل هایشان وجود دارد.
پیشروی تکنولوژی، خواه ناخواه بسیاری از افراد را پشت سر می گذارد. اکنون، بهترین زمان برای کارگری است که به لطف مهارت یا آموزش خاصی که دیده است، با ترکیب تکنولوژی، برای خود خلق ارزش کند؛ همینطور بدترین زمان برای کارگری که تنها توانایی های معمولی برای ارائه داشته باشد…
زیرا رایانه ها، روبات ها و سایر فناوری های دیجیتال، این مهارت ها را با سرعت فوق العاده ای به دست می آورند.
لارنس سامرز، وزیر خزانه داری سابق ایالات متحده نیز در مورد تاثیر فناوری های آینده بر اشتغال بسیار بدبین است؛ وی استدلال می کند “« اگر روند کنونی ادامه پیدا کند، ممکن است از با گذشت یک نسل از اکنون، یک چهارم مردان میانسال در هر لحظه شغلشان را از دست بدهند.» از منظر آقای سامرز، « ارائه کار کافی » بزرگترین چالش اقتصادی پیش رو است. با این وجود، بسیاری از اقتصاددانان، این ادعاها را رد می کنند. آنها می دانند بسیاری از شغل ها در اثر پیشرفت تکنولوژی از بین خواهند رفت، اما شغل های جدید بوجود خواهند آمد؛ ممکن است افراد کمتری در انبارها مشغول مرتب کردن اجناس باشند؛ چرا که ماشین ها این کار را بهتر انجام می دهند. اما، مشاغلی برای تجزیه تحلیل داده های بزرگ، استخراج اطلاعات و مدیریت شبکه های اشتراک داده ایجاد خواهد شد. در دهه های آینده، کار تغییر خواهد کرد؛ اما انسان ها همچنان برای مدیریت دنیای دیجیتال مورد نیاز خواهند بود.
برای مثال، دیوید آتور، اقتصاددان “اِم آی تی” داده های مربوط به مشاغل و فناوری را تجزیه و تحلیل کرده است؛ اما تردید دارد که پیشرفت تکنولوزی بتواند چنین تغییر ناگهانی در کل اشتغال را به همراه داشته باشد… به نظر او « سرعت پایین اشتغال زایی یک معمای بزرگ است که نباید آن را تنها به رایانه ها مربوط کرد.»
در همین راستا ریچارد فریمن، اقتصاددان هاروارد نیز تردید دارد که فناوری، مشاغل را به قدری سریع تغییر داده باشد که بتوان کمبود شغل را تماماً با آن توجیه کرد.
رابرت گوردون، اقتصاددانی از شمال غربی آمریکا، موضع محکمتری اتخاذ می کند؛ از نظر گوردون:
« پیشرفت های اخیر در فرایند محاسبات و ماشینی شدن بسیار کمتر از فناوری هایی چون الکتریسیته، ماشین سازی، ارتباطات بی سیم و حتی لوله کشی ها تحول ایجاد کرده اند. پیشرفت های تکنولوژی قدیمی تر که مردم را قادر می ساخت تا مسافت های طولانی را در زمان کوتاه طی نموده و با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، ممکن است بیشتر از هر چیز دیگری در قرن 21 برای پیشرفت جامعه مهم باشد.»
بر اساس این استدلال، تنها عامل معطوف به کمبود شغل را پیشرفت فناوری نمی داند.
طی نظر سنجی یک مرکز تحقیقاتی مطالعات، از 1896 متخصص درمورد تاثیر فناوری های نوظهور سوال شد. نیمی از این متخصصین، آینده ای را تصور می کنند که در آن روبات ها و عوامل دیجیتال، تعداد قابل توجهی از کارگران را جایگزین کرده اند؛ در نهایت، این امر منجر به افزایش گسترده نابرابری درآمد و توده ای از افراد بیکار می شود که این یعنی فروپاشی در نظم اجتماعی…
پیامدهای سیاست عمومی
در رمان کلاسیک ادوارد بلامی با نام نگاه به گذشته، قهرمان داستان، جولیان وست، از خواب 113 ساله ای بر می خیزد و زندگی در ایالات متحده را در سال 2000 بسیار متفاوت از آنچه در سال 1887 دیده بود، می شناسد. مردم در 45 سالگی کار را متوقف می کنند و زندگی خود را وقف راهنمایی دیگران و کمک به بهبود احساس کلی افراد جامعه می کنند. مردم عادی، طی هفته های کوتاه تری کار می کنند و همه ی افراد، از مزایای کامل از جمله غذا و مسکن بهره مندند. درست مشابه دوره زمانی که ما در آن به سر می بریم؛ این فناوری های نوین هستند که به مردم امکان این را می دهند که با صرف کمترین زمان، بیشترین کارایی خود را بروز دهند. جامعه به تعداد زیادی کارگر نیاز نداشت تا مردم بتوانند بیشتر زندگی خود را وقف آموزش، کار داوطلبانه و توسعه جامعه کنند. در ارتباط با این روندهای اشتغال، سیاست های عمومی برای تشویق سبک های زندگی و شیوه های جدید زندگی تغییر کرد؛ روباتیک و یادگیری هوشمند، بهره وری را بهبود بخشیده و اقتصاد کلی کشورهای توسعه یافته را نیز تا حد مقبولی بهبود بخشیده است. کشورهایی که در نوآوری سرمایه گذاری کرده اند، رشد فوق العاده ای در عملکرد کلی اقتصادی داشته اند. در آینده ممکن است جامعه به تعداد کارگرانی که امروز دیده می شود نیاز نداشته باشد. با این حال، برخلاف شهر داستان بلامی، در جامعه، کمتر در مورد تأثیر اقتصادی یا سیاسی فناوریهای نوظهور سخن به میان آمده است؛ مسئولین شاهد از دست رفتن جایگاه های شغلی در صنعت و تولید توسط دانش بنیان ها هستند. این امر در نهایت به تشدید شکاف های اجتماعی و اقتصادی می انجامد. سیاستمداران می ترسند که فناوری مشاغل را از بین ببرد، درآمدها را کاهش دهد و یک طبقه همیشه فقیر از افراد بیکار ایجاد کند. همانطور که نیکلاس کالین و برونو پالیر استدلال میکنند: «استخدام کمتر میشود و به طور کلی کارگران دستمزد کمتری دریافت خواهند کرد.»
انتظار می رود سیاست اجتماعی نیازهای داخل و خارج بازار کار را پوشش دهد.ا گر فناوری به کسب و کارها اجازه می دهد تا کالاها و خدماتی را با کارکنان بسیار کمتر ارائه کنند، پیامد این امر چه معنایی برای کارگران خواهد داشت؟ بله؛ افزایش قابل توجه تعداد افراد تمام وقت بیکار، مجدداً شکاف های درون جامعه را تشدید کرده و توزیع مزایا مانند حقوق بازنشستگی، مراقبت های بهداشتی و بیمه را پیچیده می سازد. بیشتر مزایا به اشتغال مرتبط است؛ بنابراین اگر اقتصاد به دلیل پیشرفت فناوری به کارگران کمتری نیاز دارد، باید در نظر بگیریم که چگونه این امر بر ارائه مزایای اجتماعی تأثیر می گذارد.
در این بخش، برنامه های کوتاه و بلندمدتی را که برای مقابله اشتغال زدایی فناوریهای نوظهور لازم است را به اختصار مرور میکنیم:
اختصاص مزایای برون شغلی
تضمین درآمد پایه و اصلاح قانون مالیات بر درآمد
فعالیت برای یادگیری مادام العمر و بازآموزی شغلی
تشویق به اشتراک گذاردن سود شرکتی
ارائه اعتبار و مزایا برای کارهای داوطلبانه
انجام اصلاحات درسی و مهارت های اقتصادی برای دانشآموزان قرن 21
آموزش بزرگسالان و ادامه یادگیری
گسترش هنر و فرهنگ برای اوقات فراغت
اجتناب از بوجود آمدن طبقه فقیر دائمی رنجور از نابرابری ها
مزایای برون شغلی
اگر در شرایطی قرار بگیریم که بسیاری از افراد برای مدت زمان قابل توجهی بیکار یا کم کار باشند، به راهی برای ارائه مراقبت های بهداشتی، از کارافتادگی و مزایای بازنشستگی خارج از شغل نیاز داریم. این ایده که «امنیت انعطافپذیر» نامیده میشود، «ارائه مزایا را از مشاغل جدا میکند.»
این خدمات مراقبتهای بهداشتی، آموزشی، و کمکهای مسکن را به صورت جهانی ارائه میکند.
در حال حاضر، افراد باید شصت درصد مواقع (حدود بیست و چهار ساعت در هفته) کار کنند تا واجد شرایط دریافت مزایای تمام وقت باشند. هنگامی که آنها به طور کامل استخدام می شوند، واجد شرایط برنامه های مراقبت بهداشتی و مستمری تحت حمایت شرکت هستند.
در طول دوره پس از جنگ جهانی دوم، اشتغال، یک سیستم توزیع اولیه برای مزایای اجتماعی بوده است. این مزایا (به جز مزایای افراد فقیر و مسن) را خارج از بخش دولتی نگه داشته و مسئولیتش را بر عهده شرکتهای خصوصی می گذارند.
این رویکرد در دورانی که اکثر افراد خواهان شغل بودند، توانست جذب نیرو انجام دهد؛ افراد با مهارت های محدودی توانستند مشاغلی با درآمد خوب و مزایا در کارخانه ها، انبارها و تأسیسات تولیدی به دست آورند. آنها می توانستند فرزندان خود را آموزش دهند، به استاندارد معقول زندگی دست یابند و خود را از بیماری های ناتوان کننده محافظت کنند.
عوارضی که در فوق بیان شد، زمانی به وجود آمد که اقتصاد تغییر کرد، دستمزدها راکد شد و فناوری این امکان را برای شرکتها فراهم کرد که با کارگران کمتری کار کنند. ظهور روباتیک، یادگیری هوشمند، هوش مصنوعی و ارتباطات ماشینی تعدادی از مشاغل را حذف کرد و تعدادی از افراد را خارج از نیروی کار قرار داد.
برای مراقبت های بهداشتی، مردم نیازمند مراقبت های با کیفیت از طریق برنامه های خارج از شغل هستند. خرید بیمه برای خسارت های جانی از طریق بیمه های تجاری امکان پذیر است. مردم فقیر و مسن، به لطف برنامه های رفاهی که دولت تدارک دیده، دسترسی به مراقبت های پزشکی دارند. گسترش بیمه درمانی از طریق قانون مراقبت مقرون به صرفه، پوشش بیمه را به میلیون ها نفری که قبلاً فاقد پوشش بودند، گسترش داده است.
با توجه به برنامه ریزی های دولت برای دوران بازنشستگی، بسیاری از کارفرمایان به سمت طرح های بازنشستگی به سبک 401 حرکت کرده اند. به شکلی که کارمندان به ذخیره سرمایه خود کمک می کنند و گاهی هم از کارفرما سنوات دریافت می کنند. اما این به کسانی که خارج از نیروی کار هستند و به کمک بازنشستگی نیاز دارند کمکی نمی کند! حتی تامین اجتماعی هم با اشتغال گره خورده است. افرادی که کار نکرده اند واجد شرایط دریافت مزایای بازنشستگی نیستند، بنابراین ما باید راه هایی را برای مراقبت از آن افراد در اقتصاد تازه در حال ظهور پیدا کنیم.
فعالیت برای یادگیری مادام العمر و بازآموزی شغلی
ما باید حساب هایی را برای فعالیت جهت یادگیری مادام العمر و بازآموزی شغلی در نظر بگیریم. در عصر فناوری های نوظهور و تعویض الگوهای شغلی، باید ابزاری برای افراد وجود داشته باشد تا مهارتهای جدیدی را در طول بزرگسالی خود به دست آورند. هنگامی که افراد شاغل هستند، شرکت های کارفرما می توانند مبلغ مشخصی را به صندوق آن فرد کمک کنند. این حساب می تواند با فعالیت های خود شخص و همچنین دولت افزایش یابد. مانند حساب بازنشستگی، پول در صندوق می تواند بدون مالیات در گزینه های سرمایه گذاری از جمله ذخایر نقدی، سهام و اوراق قرضه سرمایه گذاری شود. صاحب حساب می تواند از آن استفاده کند تا هزینه های یادگیری مادام العمر و بازآموزی شغلی اش را تامین کند. اگر شخصی جابجا شود یا شغل خود را تغییر دهد، حساب مربوطه نیز با فرد جابجا می شود. هدف از فعالیت در این حساب، ایجاد انگیزه برای ادامه تحصیل است. تقریباً در هر سناریویی، افراد مجبور خواهند بود تحصیلات خود را بیش از بیست سال اول زندگی خود ادامه دهند. مشاغل نوظهور به مهارت های متفاوتی نسبت به آنچه افراد در مدرسه به دست می آورند نیاز دارند. مشاغل جدیدی ایجاد خواهد شد که ممکن است امروز وجود نداشته باشند. همانطور که توسط کمال درویس، محقق موسسه بروکینگز اشاره شد، با ادامه نوآوری در فناوری های آینده، ارائه ابزاری برای افراد که ارتقای سطح مهارت ها و دانش آنان را به دنبال داشته باشد، خود بسیار مهم خواهد بود. وی همچنین خاطرنشان می کند که فرانسه “حساب های فعالیت فردی” را ایجاد کرده که مزایای اجتماعی ارائه می دهد. با افزایش مورد انتظار اوقات فراقت، بزرگسالان برای ادامه یادگیری به زمان و حمایت مالی نیاز دارند. ما نباید آموزش را صرفاً با تخصیص زمانی برای جوانان تصور کنیم؛ در عوض، ما باید در مورد آموزش به عنوان یک فعالیت مستمر فکر کنیم که افق دید افراد را در طول کل زندگی آنها گسترش می دهد. آموزش یک فعالیت غنی سازی است و ما باید آن را به عنوان یک منفعت کلی و عمومی برای فرد و جامعه در نظر بگیریم.
ارائه اعتبار و مزایا برای کارهای داوطلبانه
روندهای ذکر شده در این تحلیل نشان می دهد که ما باید مکمل های درآمدی یا واجد شرایط بودن مزایا را از طریق وسایلی غیر از مشاغل تمام وقت در نظر بگیریم. پیامدهای موثر بر نیروی کار که فناوری های نوظهور موجب آن است، به این معنی است که بسیاری از مردم در آینده ممکن است نتوانند از طریق اشتغال منظم، مخارج خانواده خود را تامین کنند.
یک امکان از طریق فعالیت های داوطلبانه به دست می آید. حتی اگر افراد گزینههای استخدامی محدودی داشته باشند، بسیاری در طیف وسیعی از سازمانهای عمومی مشارکت میکنند. آنها به افراد دیگر کمک می کنند، نسل بعدی را آموزش می دهند، یا به افراد کم اقبال جامعه کمک می کنند.
نظرسنجی ها نشان میدهد که جوانان علاقه خاصی به کار داوطلبانه دارند. به طور کلی، آنها نگرش های متفاوتی نسبت به کار و اوقات فراغت دارند و بسیاری می گویند که برای دنبال کردن فعالیت های بیرونی نیاز به وقت بیشتری دارند. به عنوان مثال، یک نظرسنجی از دانشجویان آمریکایی نشان داد که آنها شغلی را می خواهند که بر کمک به دیگران و بهبود جامعه تمرکز داشته باشد. علاوه بر این، آنها به کیفیت زندگی و نه فقط رفاه مالی اهمیت می دهند. تعدادی از آنها به فعالیت های داوطلبانه خارج از تجربه کاری خود اهمیت می دهند. آنها علایق مختلفی دارند و خواهان فعالیت های فوق برنامه هستند. این ممکن است شامل تدریس خصوصی در برنامه های بعد از مدرسه، کمک به زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم دانش آموزان، انجمن توقف خشونت خانگی، حفاظت از محیط زیست، یا تشویق به کارآفرینی باشد؛ طبق یک مطالعه 63درصد از جامعه ی مورد تحقیق، به موسسات خیریه کمک می کنند و 43درصد به طور فعال داوطلبانه یا عضو یک سازمان اجتماعی هستند.
در دنیای دیجیتالی که ممکن است کار کمتر و اوقات فراغت بیشتری وجود داشته باشد، فکر کردن به مشوق ها و اعتبارات کاری برای داوطلبان، امری منطقی است. این می تواند شامل اعتباراتی برای مزایای اجتماعی یا پاداش های عمومی باشد که مشارکت های جامعه را تایید و بهبود بخشد. به عنوان مثال، در بریتانیا، داوطلبان برای هزینههای داوطلبانه ای که انجام می دهند، توسط دولت بازپرداخت میشوند یا برای مشارکت در اهداف سازمان ها در امور برنامه ریزی و آموزش، اعتبار دریافت میکنند. علاوه بر این، داوطلب شدن عنوانی مشابه برای “جستجوی کار” به حساب می آید؛ بنابراین افراد می توانند از این فعالیت ها برای واجد شرایط شدن استفاده از اعتبارات بیمه ملی استفاده کنند.
در آینده، افراد احتمالاً زمان بیشتری را خارج از محل کار خواهند داشت؛ بنابراین منطقی است که آنها را به مشارکت در امور اجتماعی تشویق کنیم و به آنها انگیزه دهیم تا برای سازمان های غیرانتفاعی یا اهداف خیریه داوطلب شوند. این امر به کل جامعه منفعت می رساند و به افراد فعالیت های هدفمندی می دهد که در آن مشارکت کنند.
گسترش هنر و فرهنگ برای اوقات فراغت
به اصطلاح “پایان کار” ممکن است نوع جدیدی از اقتصاد را ایجاد کند. به گفته لارنس کاتز، اقتصاددان هاروارد: «این امکان وجود دارد که فناوری اطلاعات و رباتها مشاغل سنتی را حذف کنند و یک اقتصاد صنعتی جدید را ممکن سازند! اقتصادی که حول محور خود تنظیم شده باشد؛ جایی که مردم با وقت خود کارهای هنری انجام دهند.» از دیدگاه او، این گذار، جهان را از حالت مصرف به سمت خلاقیت سوق خواهد داد. مردم از اوقات فراغتشـان برای دنبال کردن علایق خود در هنر و فرهنگ یا حوزه های خاصی که طرفدارش هستند، استفاده می کنند. این می تواند شامل خواندن، شعر، موسیقی یا نجاری باشد! بسته به پیشینه ی افراد، آنها می توانند زمان بیشتری به خانواده و دوستان اختصاص دهند. مطالعه ای در مورد صرف زمان با خانواده نشان داد که شرایط کلان اقتصادی بر مدت زمانی که افراد با هم می گذرانند، تأثیر می گذارد. هنگامی که مشکلات شغلی افزایش مییابد، «پدران زمان بیشتری را صرف فعالیتهای غنیسازی برای مراقبت از کودکان میکنند» و «مادران کمتر احتمال دارد ساعات کاری استاندارد اداری را دنبال کنند.» تا زمانی که فرصتهایی برای افراد وجود داشته باشد تا علایق گسترده ای را دنبال کنند. کاهش ظرفیت های شغلی در صنایع و تولید به معنی از بین بردن فرصت های انجام فعالیت های فرهنگی نخواهد بود.
نتیجه گیری:
به طور خلاصه، جوامع پیشرفته از نظر نحوه تفکر ما در مورد کار، اوقات فراغت و ارائه مزایای اجتماعی در یک نقطه عطف بزرگ قرار دارند. اگر این اقتصادها به کارگران کمتری برای تکمیل وظایف مورد نیاز نیاز داشته باشند و مزایا عمدتاً از طریق مشاغل تمام وقت ارائه شود، این خطر وجود دارد که بسیاری از مردم در دریافت مراقبتهای بهداشتی، حقوق بازنشستگی و درآمدی که برای حفظ زندگی خود نیاز دارند با مشکل مواجه شوند. این موضوع در زمان نابرابری درآمدی زیاد و توزیعهای اقتصادی بسیار ناهنجار، نگرانکننده است.
تقابل بین عصر کمبودی که در آن زندگی کردهایم و عصر فراوانی آینده از طریق فناوریهای جدید به این معنی است که بهتر است ازین پس به قراردادهای اجتماعی توجه بیشتری کنیم. ما باید آن را مطابق با تغییرات چشمگیر در اشتغال و اوقات فراغت که در حال وقوع است، بازنویسی کنیم. مردم باید درک کنند که ما شاهد یک وقفه اساسی در چرخه فعلی هستیم که در آن مردم برای کار خود دستمزد می گیرند و پول خود را برای کالاها و خدمات خرج می کنند. وقتی بخش قابل توجهی از نیروی کار انسانی دیگر برای اداره اقتصاد لازم نیست، باید در مورد تولید درآمد، اشتغال و سیاست عمومی تجدید نظر کنیم. سیستم اقتصادی در حال ظهور ما به این معنی است که ما به همه کارگرانی که داریم نیاز نخواهیم داشت. فناوری های جدید این افراد را منسوخ و بیکار خواهد کرد.
در این شرایط، پرداختن به سیاستگذاری و مسائل مربوط به اوقات فراغت ناشی از بیکاری مداوم یا کمکاری مهم است. خطر اخلال و ناآرامی از سوی گروه های بزرگی از مردم که کار نمی کنند وجود دارد؛ این امر باعث ایجاد فقر و نارضایتی اجتماعی می شود و خطر بی ثباتی را برای کل جامعه به دنبال خواهد داشت. نمی توان تعادل را تنها از طریق حضور پلیس یا زندگی افراد ثروتمند در جوامع محصور برقرار کرد.
حتی اگر جامعه به کارگران نسبتا کمی نیاز داشته باشد، باید راههایی وجود داشته باشد که مردم بتوانند زندگی رضایت بخشی داشته باشند. قبل از اینکه یک طبقه پایین بیکار دائمی داشته باشیم، باید به راه هایی برای رسیدگی به این مسائل فکر کنیم. این شامل یک سری گام های اساسی برای جامعه است. باید راههای یادگیری مستمر، فرصتهایی برای هنر و فرهنگ، و مکانیسمهایی برای تکمیل درآمدها و مزایا، به غیر از مشاغل تمام وقت وجود داشته باشد. سیاستهایی که کارهای داوطلبانه را تشویق میکنند و به کسانی که به اهداف شایسته کمک میکنند، پاداش میدهند! اتخاذ این مراحل به مردم کمک می کند تا با واقعیت های جدید اقتصادی سازگار شوند